احمد حیدری

  • در استقبال ماه مبارک رمضان؛

    در آستانه ماه میهمانی خدا، باید به طهارت نفس و مال همت کنیم و وجوهات و نذوراتی که بر عهده داریم را ادا نماییم. چه بسا در این میان به برخی از قماش همان کاهنان و کلیدداران بر بخوریم اما این نباید اداکنندگان وجوه شرعی را وحشت زده کرده و از ادای وجوهات بازدارد.

  • یادداشت/

    بیایید به رهنمودهای بنیانگذار و رهبران فکری انقلاب از جمله شهید مطهری گردن نهید و نظارت و تایید صلاحیت نامزدها را بر اساس اصل 115 آن هم در حداقلّ و ضروری، به عهده بگیرید و بقیه امور از جمله بررسی برنامه‌های نامزدها را به مردم و کارشناسانشان واگذارید و مطمئن باشید مردم از همه بهتر انتخاب می‌کنند گرچه انتخابشان به مذاق ما خوش نیاید.

  • یادداشت/

    مگر «رأی دادن» حق نیست؟ آیا استفاده نکردن از حق شیطانی است؟ چرا به جای شناسایی عواملی که این زمزمه را ایجاد کرده و جماعتی را از استفاده از حق رأی مأیوس نموده، و سعی در رفع آن عوامل، زمزمه کنندگان را شیطانی می‌خوانیم؟ آیا اگر کسی با توجه به شرایط انتخابات از جمله نبودن کاندیدای مناسب و ...، رغبتی به رأی دادن نیابد، شیطانی است؟

  • عنوان «فرار» نه بر مقصّر بودن فراریان، که بر مقصر بودن دیگران از جمله «نظام و حکومت» حکایت دارد که شرایط فرهنگی ـ سیاسی ـ اجتماعی کشور را برای زندگی آنان مناسب نساخته و آنان را مجبور به فرار کرده‌اند.

  • در حاشیه برخورد ستمگرانه با سرباز بابلی؛

    بنا بر اخبار، جوان سرباز وظیفه‌ای مشغول به نگهبان درب دادگستری بابل بوده است. یک قاضی را چون ماسک داشته، نشناخته و از او کارت شناسایی خواسته، به دستور آن قاضی، او را به اطاقش برده و به پایه صندلی بسته‌اند و از سوی آن قاضی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است!

  • یادداشت/

    متأسفانه ادعای دین‎داری، ولایتمداری و اصولگرایی جماعتی گوش فلک را هم کر کرده و جز خود را «خودباخته، ترسو، دلداده غرب و نفوذی دشمن» می‌شمارند حال آن که انتقام به این معنا نه با «غایت دین» سازگار است نه با «سیره پیامبر دین».

  • یادداشت/

    امروز انکار مطلق مردم سالاری غربی، اگر نتیجه عکس ندهد! قطعاً بی‌نتیجه است و مدّعیان «مردم سالاری دینی» باید از افتادن به وادی قیاس نظری این دو مردم سالاری بپرهیزند زیرا که در باب نظری، والایی مردم سالاری دینی با توجه به سیره حکومتی پیامبر و امام علی(علیهما الصلاة و السلام) بارها و بارها بیان شده و قطعی است.